سفارش تبلیغ
صبا ویژن
» Today hit:0 » Yesterday hit:18 » All hit:286492
  • اخبارNews - تازه ها
    » درباره ی من
    اخبارNews - تازه ها
    مدیر وبلاگ : shotokanpoloto[105]
    نویسندگان وبلاگ :
    arazin (@)[5]


    تازه فیلم عکس فیزیک موبایل
    » لوگوی من
    اخبارNews - تازه ها

    » Day Links » Notes Subjects » My Archives » My Friends Logo » My Friends Links » My Music
    » Yahoo » Search


    »» گوشی آیفون iPhone تایوان »» date:86/10/11 «» 6:10 ع

    گوشی آیفون iPhone تایوان

     

    گوشی آیفون iPhone ساخت تایوان
    قبل از سفارش گوشی بارکد منحصر به فرد تایوان را حتما چک کنید و box گوشی باید همانند شکلی که می بینید باشد !!!
    *توجه فرمایید که عکس روبرو عکس واقعی دستگاه و جعبه آن می باشد.

    -سیستم Shake Hand که با تکان دادن گوشی می توان موزیک و صفحه نمایش را تعویض کرد.
    -صفحه نمایش 3.2 اینج 16 میلیون رنگ
    -زنگ :72 chord قابلیت پخش فرمتهای mp3, mp4, midi, wav, amr
    -موزیک و تصویر: قابلیت پخش فایلهای صوتی و تصویری : mp4, midi, wav, amr,mp3 ,3GP در حالت فول اسکرین 400×320 با صدایی قوی و با کیفیت عالی به همراه اکولایزر
    -دوربین 2 مگاپیکسلی بدون محدودیت در فیلمبرداری
    -بلوتوث استریو
    -حافظه تا 4 گیگابایت
    -تشخیص اتوماتیک افقی و عمودی قرار داشتن گوشی بوسیله سنسور حرکتی و قابلیت تماشای ویدئو بصورت افقی و عمودی بصورت خودکار
    -قابلیت هند رایتینگ Handwritten input
    -قابلیت ضبط کردن مکالمات
    -تمام تاچ اسکرین
    -ابعاد: طول عرض ضخامت 104.5*55.5*14MM
    -وزن:90 گرم
    -رنگ: مشکی
    -حداقل زمان صحبت : 120دقیقه
    حالت استندبای:100 ساعت
    -تاریخ ورود به بازار:2007/08

    یک سال گارانتی تعویض

    جهت اطلاع دوستانی که تماس می گیرند و جویای تفاوت میانapple iPhone و تایوانiPhone هستند:
    چند مورد از تفاوتهای اپل آیفون و آیفون تایوانی

    برخی مشخصات گوشی آیفون iPhone تایوان :
    احتایج به خرید موزیک و اتصال به سایت اپل را ندارد و بطور فابریک قابلیت کار کردن با خطوط تمامی مناطق جهان را دار می باشد. قابلیت دریافت و ارسال بلوتوث با تمامی دستگاه ها و هندزفری ها را دارد. علاوه بر قابلیت عکس برداری قادر به فیلم برداری نیز می باشد. باتری همچون دیگر گوشیها قابلیت جابجایی و تعویض بوسیله خود کاربر را دارد .حافظه میکرو اس دی و قابل جابجا کردن. قابلیت ارسال گروهی اس ام اس را دارد . بزودی منوی فارسی به این دستگاه اضافه خواهد شد و دوستانی که قبلا این دستگاه را از ما تهیه کرده اند نیز شامل دریافت این سرویس بطور رایگان خواهند بود. سنسور تشخیص حرکت دارد و علاوه برآن قابلیت هندشیک را نیز دارد . در حالت گیم با حرکت گوشی در جهات مختلف حرکتهای مرتبط از سوی گوشی تشخیص داده شده و فرمان به چپ / راست / بالا / پایین تنها با حرکت گوشی در جهات اجرا میگردد

    نحوه دریافت کالا:

    دوستانی که در تهران هستند میتوانند تلفنی سفارش بدهند و ظرف 2 ساعت محصول را دریافت نمایند و دوستانی که در شهرستانها هستند می توانند یا یک نماینده در تهران معرفی نمایند که کالا به نماینده آنها تحویل گردد و یا در غیر این صورت مبلغ را به حسابی که پس از تماس به اطلاعشان رسانده خواهد شد ارسال کنند و با پست اکسپرس و یا از طریق تعاونیهای مسافربری و یا باربری محصولشان را در محل دریافت نمایند

    مشخصات انگلیسی:
    Basic features
    -Operating Frequency: GSM
    Network Frequency: 900/1800MHz
    -Talk time: about 120 minutes
    Standby time: about 100 hours
    -Time-to-market: 2007.7
    -Dimensions (width × height thick): 104.5*55.5*14MM
    -Weight: 90G
    -Color: super cool black

    Main features
    -Telephone directories: 500 groups of phone books
    -Messages & Multimedia messaging: 200 SMS/100MMS,1.3M storage
    -Schedule power on/off: auto power on and off, support MP4 as starting and closing movies
    -Alarm clock: alarm clock when power off, 3 groups set alarm clock for any time ,MP3 alarm clock music
    -Games: F1Race,double dragons in Tang dynasty, Big risk
    More information:
    -MP3, MP4, Hands free, SMS group sending, Voice recorder
    -WAP
    -Handwritten input, Handwritten + keyboard input
    -Bluetooth, GPRS download
    -MMS, Memory extended, E-book, IP dial
    -Voice record for both caller and answerer
    -Hand-shake music and wallpaper (change the music or wallpaper by shaking)

    Additional features
    -LCD Size: 3.2 inch, 16000 million colors
    -Ring tone: 72 chord; Ring tone format: mp3, mp4, midi, wav, amr; Call: coming call place display for both fixed-line phone and mobile phone
    -Music: back stage MP3 play, MP3 ring tone equalizer, two loud speakers with perfect quality.
    -Video: 3GP, MP4, full screen play, forward and pause play,240*400 horizontal screen, set MP4 as ring tone
    -Camera: 2.0 mega pixel CCD; up to 1280*1024, recording time vary depending on memory card
    -Rom: send 256M TF card up to 4GB memory card expansion
    -Document management
    -Data Transfer: USB data line/USB flash disk/Bluetooth data transfer/Bluetooth calling /Bluetooth stereo music
    -Standby Photo: jpg, gif

    منبع:ایستگاه



    shotokanpoloto
    »» comments ()
    »» برنامه یک ماشین حساب ساده »» date:86/8/1 «» 3:41 ع


    اول از همه که باید ویژوال بیسیک رو اجرا کرد و از صفحه انواع پروژه «Standard EXE» رو انتخاب کنید.

    همونطور که قبلا هم گفتیم، پنجره اصلی ویژوال بیسیک با یک فرم خالی باز میشه. خوب، برای شروع بیاین قیافه اصلی برنامه رو طراحی کنیم. برای این ماشین حساب ساده، به دوتا محل برای تایپ کردن عدد و فعلا یک دکمه برای جمع کردن عددها و یک جا هم برای نشون دادن نتیجه جمع دو عدد احتیاج داریم.

    نکته: یک روش خوب در برنامه نویسی اینه که یواش یواش قسمتهای مختلف برنامه رو کامل کنیم. مثلا ما که میخواهیم ماشین حساب بنویسیم که هم جمع انجام بده و هم تفریق و ... نباید از اول همه این قسمتها رو باهم نوشت. میشه اول یک قسمت رو نوشت و آزمایش کرد، بعد قسمتهای دیگه رو بهش اضافه کرد.

    خوب، من از جعبه ابزار سمت چپ صفحه «Text box» رو انتخاب میکنم (با یکبار کلیک کردن بر روی آن) بعد روی فرم برنامه شروع میکنم به کشیدن یک کادر متن. سعی میکنم که اندازه و قیافه مناسبی پیدا کنه. بعد یک کادر دیگه به همون اندازه زیر اون اضافه میکنم. تا حالا قیافه فرم من بصورت زیر در اومده. قیافه فرم شما چه شکلی شده؟


    دوتا کادر Textbox اندازه هم زیر هم بکشید.

    بعد یک دکمه برای عمل جمع کنارشون اضافه میکنیم و یک کادر هم برای نشون دادن نتیجه عمل جمع. من این کارها رو کردم و نتیجه رو میتونید در زیر ببینید.


    این هم شد قیافه برنامه

    آخه شما بگین این هم شد قیافه، بیاین همین قیافه که نوشتیم رو امتحان کنیم. برای اجرای برنامه‌ها توی ویژوال بیسیک کافیه دکمه «F5» روی کیبرد رو بزنید یا از نوار ابزار بالای صفحه دکمه اجرا رو بزنید.

     کلی بزک و تزیین لازم داره. اول از همه به دوتا کادر که اول کشیدیم نگاه کنید، داخلشون نوشته Text1 و Text2. این متنهایی که داخلش نوشته، متنهای پیشفرض خود ویژوال بیسیکه و ما نمیخوایم اینا اینجا باشن.
    برنامه رو ببندید (با زدن دکمه X بالای برنامه یا زدن دکمه توقف در ویژوال بیسیک) و بر روی کادر متن اولی (Text1)  کلیک کنید. اینطوری پنجره خصوصیات که سمت راست ویژوال بیسیک قرار گرفته، خصوصیات مربوط به Text1 رو نشون میده. توی این لیست به این بلند بالایی که میبینید، اگه یه کم پایین برین، اون آخرهای لیست یک خصوصیت داره به اسم «Text» که متن داخل کادر رو تعیین میکنه. برای اینکه این کادر خالی بشه کافیه هرچی داخل خصوصیت «Text» اون نوشته رو پاک کنید.

    این کار رو برای «Text2» و «Text3» هم انجام بدین.


    بعدش روی دکمه‌ای که گذاشتیم (همون «Command1» رو میگم) کلیک کنید و توی خصویاتش دنبال «Caption» بگردین. می‌بینید که مقدار این خصوصیت برابر «Command1» قرار داده شده. چون ما میخوایم این دکمه کار عمل جمع رو انجام بده، پس لازمه یک اسم با معنی بهش بدیم که کسی که با این برنامه کار میکنه، بفهمه این دکمه قراره چیکار کنه. پس برای این برنامه بهتره اسم این دکمه رو یه چیزی مثل «Add» یا «Jam Kon» یا «جمع» قرار بدیم.


    من «Caption» دکمه رو گذاشتم «جمع کن» و «Text» تمامی کادرهای متن رو پاک کردم.

    نکته: جالبه که هم دکمه و هم کادر متن یه خصوصیت دارن که متنشون رو نشون میده ولی اسمهاشون فرق میکنه و همونطور که دیدیم خصوصیتی که متن یک کادر متنی ساده رو تعیین میکنه «Text» و خصوصیتی که نوشته روی یک دکمه رو تعیین میکنه «Caption» هست.
    این توی ویژوال بیسیک تقریبا یه قانونه. هر متنی که کاربر موقع اجرای برنامه بتونه تغییر بده توی خصوصیت «Text» قرار میگیره و هر متنی که فقط جنبه نمایشی داشته باشه و برنامه نویس فقط بتونه اون رو تغییر بده داخل خصوصیت «Caption» قرار داره. در این مورد بعدا بیشتر صحبت میکنیم.

    برای شروع بیاین یکی دوتا کد رو تست کنیم.
    توجه کنید که اصلا نمیخوایم این دستورها رو کامل یاد بگیریم، فقط میخوایم یکی دوتا اصل برنامه نویسی و قالب کدهای ویژوال بیسیک رو ببینید. همین.

     

    حالا روی دکمه دوبار کلیک کنید (بابا، همون دابل کلیک خودمون) تا به قسمت کد نویسی بریم. الان که توی قسمت کد نویسی هستیم، باید خود ویژوال بیسیک دو خط کد رو بطور اتوماتیک اضافه کرده باشه.

    Private Sub Command1_Click()

    End Sub

    کافیه هر کدی که دلمون میخواد  هنگام فشار داده شدن دکمه «Command1» اجرا بشه رو بین این دو خط بنویسیم. دقت کنید که این کدی که نوشته، «Command1_Click» هست یعنی وقتی این تیکه از کد اجرا میشه که «Command1» کلیک شده باشه. بین این دو خط بنویسین:

    Private Sub Command1_Click()
        Beep
    End Sub

    حالا برنامه رو اجرا کنید و روی دکمه کلیک کنید، باید یک صدای بیپ با هر بار کلیک کردن روی دکمه شنیده بشه.
    برای اینکه برنامه یک کم باحال تر بشه، کد زیر رو جایگزین کد قبلی کنید و برنامه رو اجرا کنید و روی دکمه «جمع کن» کلیک کنید.

    Private Sub Command1_Click()
        MsgBox "سلام"
    End Sub


    نتیجه جالبه، یک کادر باز میشه و توش مینویسه «سلام» و یک دکمه «OK» داره که باید کلیکش کنید تا بسته بشه.

    تنها چیزی که لازمه فعلا بدونید، دستور «MsgBox» هست که مخفف «Message Box» بوده و هرچی جلوش باشه رو توی یک کادر نشون میده.

    حالا بیاین به‌جای اینکه هر دفعه که روی دکمه کلیک میکنیم همینطوری خنگول‌آبادی سلام کنه، بیاد و متنی که داخل کادر متن اول قرار داره رو بنویسه.

    Private Sub Command1_Click()
        MsgBox Text1.Text
    End Sub

    اگه کد بالا رو بنویسید و برنامه رو اجرا کنید، بعد داخل کادر متن اولی یک چیزی تایپ کنید، بعدش دکمه «جمع کن» رو فشار بدین، میبینید که همون چیزی که توی کادر متن نوشتیم رو نشون میده.

    این یک کد خیلی قشنگه، دقت کنید ما چیکار کردیم، اگه از  مثال قبل یادتون باشه، ما جلوی «MsgBox» هرچی تایپ میکردیم اون هم عینا نشونمون میداد، حالا ما جلوش نوشتیم «Text1.Text» رو نشون بده. قبلا دیدیم که کادرهای متن یه خصوصیت دارن به اسم «Text» که کاربر هرچی توش تایپ کنه توی این خصوصیت قرار میگیره.
    برای این برنامه ما هم همین رو میخوایم یعنی میخوایم خصوصیت متن این کادر متن رو نشون بدیم، پس باید یجوری به این ویژوال بیسیک بفهمونیم که خصوصیت «Text» این کادر خاص رو به ما برگردونه. چون ما دوتا کادر متن دیگه هم داریم، از کجا بهش بگیم متن کدوم یکی رو میخوایم؟
    برای این کار کافیه اسم اون کادری رو که میخوایم اول تایپ کنیم وبعد با یه نقطه اون خصوصیت رو جلوش بنویسیم. اینطوری مقدار اون خصوصیت به دست میاد. پس ما برای این مثال نوشتیم «Text1.Text» یعنی مقدار خصوصیت «Text» از کادر «Text1» رو به ما بده.



    خوب دیگه فکر کنم مقدمه چینی بس باشه، بریم سراغ کد نویسی برای برنامه جمع

    با اینهمه جفنگیاتی که قبلا گفتم دیگه فکر نکنم چیزی لازم باشه و یه راست میریم سراغ کد برنامه. پس کافیه با دوبار کلیک کردن بر روی دکمه وارد قسمت کد نویسی بشین و کدهای زیر رو بنویسین:

    Private Sub Command1_Click()
        a = Val(Text1.Text)
        b = Val(Text2.Text)

        Text3.Text = a + b
        MsgBox a + b
     
    End Sub

    حالا قبل از اینکه برنامه رو تفسیر کنیم، اجراش کنید ببینید چجوری کار میکنه؟ موقعی که اجراش کردین، توی کادر اول یه عددی مثلا 10 وارد کنید، توی کادر دوم هم یه عدد دیگه مثلا 20 وارد کنید و دکمه «جمع کن» رو بزنید.

    میبینید که جمع دوعددی که توی کادر اول و دوم نوشتین رو نشون میده. حالا بریم سراغ تفسیر کد که هم اجر دنیوی داره و هم اخروی.

    توی خط اول، عبارت «Text1.Text» چیزی که داخل کادر اول تایپ شده باشه رو بر میگردونه، ولی ما از کجا میتونیم مطمئن بشیم که این چیزی که تایپ کرده عدده؟! شاید یک بیکاری پیدا شد و به جای عدد یه جمله تایپ کرد، اونوقت چی؟ خوب با دستور «Val» هر چیزی که داخل کادر باشه رو به عدد تبدیل میکنیم. مثلا اگه ما تایپ کنیم 10 که مقداری که دستور «Val» برمیگردونه همون 10 خواهد بود ولی اگه تایپ کنیم «Salam» مقدار 0 بر میگردونه.
    این مقداری که دستور «Val» تولید میکنه، ریخته میشه یک جای حافظه و اسمش رو میزاریم « a » که بعدا بتونیم باهاش کار کنیم. (فرض کنید توی یک قوطی ریختیم و روش نوشتیم a  و گذاشتیم توی یخچال که بعدا استفادش کنیم)

    دستور خط دوم هم عین خط اوله، تنها تفاوتش اینه که مقدار عددی که داخل کادر دوم تایپ شده رو میریزه توی یه قوطی به اسم « b »

    خط بعدی کار جالبی میکنه، مقدار خصوصیت «Text» کادر متن سوم (Text3) رو برابر مجموع a و b قرار میده. ببینید جالب نیست؟ شما میاین a + b رو میریزن داخل خصوصیت «Text» کادر متن سوم.

    خط چهارم دیگه کاملا مشخصه، مجموع دو عدد وارد شده رو با یک «Message Box» نشون میده.

    اینطوری میشه که یه ماشین حساب برای جمع ساخته میشه.

    منبع:/www.lostlord.com/



    shotokanpoloto
    »» comments ()
    »» سیمای شیطانی که در سیما تبلیغ می شود »» date:86/7/17 «» 2:30 ع

    سیمای شیطانی که در سیما تبلیغ می شود

     

     

    شخصیت شیطان، آنچنان غلو شده است که گویی مسلط بر اراده انسان می گردد. هر یک از مومنین هم اگر بجای آن دکتر متدین بودند، اگر جوانی که از او سابقه تقوا در ذهن دارد، ظاهر می شد و کرامتی نشان میداد و عمل به ظاهر دین می نمود را می دیدند حتما سر به تمکین خم می کردند!


    این روزها ساعتی پس از آنکه بانگ الله اکبر بر سر گلدسته ها گل می کند؛ پیچ این جعبه جادوی خانه مان را که بچرخانیم. تبلیغ شیطان است برای رسیدن به خدا!

    البته شیطان، نه آن بازیگری است که نقش چند چهره خود را به نیکی ایفا می کند؛ بلکه شیطان آن نگرشی است که چنین مجموعه تلوزیونی را طرح می ریزد، تبلیغ می کند، تایید می کند و در نهایت پخش می نماید. چه آنکه شیطان یعنی جهل؛ و این جهل است که در «مجموعه اغما» موج می زند.

    شخصیت شیطان، آنچنان غلو شده است که گویی مسلط بر اراده انسان می گردد. هر یک از مومنین هم اگر بجای آن دکتر متدین بودند، اگر جوانی که از او سابقه تقوا در ذهن دارد، ظاهر می شد و کرامتی نشان میداد و عمل به ظاهر دین می نمود را می دیدند حتما سر به تمکین خم می کردند! اگر نبود این چند فتوای خود ساخته «الیاس» دیگر هیچ از عمل به دین کم نداشت.

    جالب تر آنکه این شیطان گویی از خدا با معرفت تر است! سربازان و دوستان خود را آنقدر دوست دارد که برایشان دکتر اجیر می کند، و سربازان او آنچنان صاحب کرامتند که در بیهوشی کامل، از چندین متخصص به هوش ترند. لکن در سویی دیگر خدا غافل از بنده خود است. شیطان جلوه می کند اما هیچ رسولی جلوه گر نمی شود.

    در طول این ایام هر روز منتظر بودم که این رویه خطا اصلاح شود اما نشد! حال اندیشه کنید با چه خیمه شب بازی قرار است در ۴ روز، تبلیغ بیست و چند روزه برای شیطان محو شود؟ این شیطانی که بر آقایان مستولی شده است، شیطان کدام مکتب است؟ این سیمای کدام شیطان است که سیمای ما را به خود فریفته؟

    شیطان در مکتب ما
    در باب شیطان، سخنی مهمتر از آنچه در نص هست، نیست. شیطان هیچ سلطه تکوینی و قهری بر انسان ندارد. و این در قرآن نیز به صراحت بیان گردیده است، ، و من از میان دهها آیه و صدها حدیث تنها به آیه اشاره می کنم:

    وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الأَمْرُ إِنَّ اللّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلاَ تَلُومُونِی وَلُومُواْ أَنفُسَکُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَآ أَشْرَکْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ (1)

    و شیطان [در قیامت] هنگامی که کار [محاسبه بندگان] پایان یافته [به پیروانش] می گوید: یقیناً خدا [نسبت به برپایی قیامت، حساب بندگان، پاداش و عذاب] به شما وعده حق داد و من به شما وعده دادم [که آنچه خدا وعده داده، دروغ است، ولی می بینید که وعده خدا تحقّق یافت] و [من] در وعده ام نسبت به شما وفا نکردم. مرا بر شما هیچ غلبه و تسلّطی نبود، فقط شما را دعوت کردم [به دعوتی دروغ و بی پایه] و شما هم [بدون اندیشه و دقت دعوتم را] پذیرفتید. پس سرزنشم نکنید، بلکه خود را سرزنش کنید. نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس من. بی تردید من نسبت به شرک ورزی شما که در دنیا درباره من داشتید [که اطاعت از من را هم چون اطاعت خدا قرار دادید] بیزار و منکرم. یقیناً برای ستمکاران عذابی دردناک است.

    إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ وَکَفَی بِرَبِّکَ وَکِیلاً یقیناً (2)
    تو را بر بندگانم هیچ تسلّطی نیست و کافی است که پروردگارت نگهبان و کارساز [آنان] باشد .

    حال استنباط بفرمایید! آن شیطانی که در سیما نمایان شده است، آیا شیطان معرفی شده در مکتب اسلام است!؟ و مهمتر آیا، خدایی که هیچ نشانی از آن در این مجموعه دیده نمی شود، همان خدایی است که بیان می دارد برای هدایت بنده کافی است!؟

    شیطانی که این روزها در سیما تبلیغ می شود، صاحب دهها کرامات و توان ماوراء الطبیعه است که نقشش در دعوت به دروغ خلاصه نمی شود، بلکه پیش بینی می کند، معجزه می کند، خرق عادت می کند و این همان مختصاتی است که پیامبران برای دعوت به دین داشته اند!

    کدام انسان عاقلی است که اگر زیر تیغ جراحی، مریضی در اغما با او صحبت کند، به عجز نرسد!؟ و مهمتر اینکه در برابر این ابلیس سراپا مسلح، چرا هیچ رسولی نیست که همدوش با او حق را افشا کند؟

    کرامات خواص – خرافات عوام
    سخن آخر، که اصل حرف است را میخواهم به مختصر ترین وجه ممکن عرض کنم، و آن اینکه، تحصیل برخی کرامات توسط خواص قابل کتمان نیست. اما این کرامات استوار بر معرفت است که نام کرامات به خود می گیرد. تبلیغ بی معرفت و عوامانه آن در نزد مردمی نایکدست و از طیف های مختلف ترویج خرافات است نه کرامات. چون خرافه، همان کرامتی است که عوام معرفتی بر آن نداشته اند و در تعبیر و تعمیم آن به خطا رفته اند.

    پی نوشت:
    ۱. سوره ابراهیم – آیه ۲۲
    ۲. سوره اسراء – آیه ۶۵



    shotokanpoloto
    »» comments ()
    »» خطبه بدون‏ «الف‏» حضرت علی (ع) »» date:86/7/17 «» 2:28 ع

    خطبه بدون‏ «الف‏» حضرت علی (ع)

    روزی جمعی از اصحاب پیغمبر بحث می نمودند در اطراف این موضوع که کدام حرف است در حروف که از همه بیشتر در کلام موجود است؟ معلوم شد حرف الف از همه بیشتر است و هیچکس نمی نتواند کلامی بگوید که الف در آن نباشد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) حضور داشتند. بدون تأمّل و فی البداهه خطبه ای فرمودند. چنانکه عقلها حیران ماند و نام این خطبه را مونقه گذاشتند؛ یعنی در حسن و نیکویی و بلاغت، شگفت آور است.

    حَمِدتُ مَن عَظُمَت مِنَّتُهُ، وَ سَبَغَت نِعمَتُهُ، وَ سَبَقَت رَحمَتُهُ، وَ تَمَّت کَلِمَتُهُ، وَ نَفَذَت مَشیَّتُهُ، وَ بَلَغَت حُجَّتُهُ، و عَدَلَت قَضیَّتُهُ، وَ حَمِدتُ حَمَدَ مُقِرٍّ بِرُبوبیَّتِهِ، مُتَخَضِّعٍ لِعُبودیَّتِهِ، مُتَنَصِّلٍ مِن خَطیئتِهِ، مُعتَرِفٍ بِتَوحیَدِهِ، مُستَعیذٍ مِن وَعیدِهِ، مُؤَمِّلٍ مِن رَبِّهِ مَغفِرَةً تُنجیهِ، یَومَ یُشغَلُ عَن فَصیلَتِهِ وَ بَنیهِ، وَ نَستَعینُهُ، وَ نَستَرشِدُهُ، وَ نُؤمِنُ بِهِ، وَ نَتَوَکَّلُ عَلَیهِ، وَ شَهِدتُ لَهُ بِضَمیرٍ مُخلِصٍ موقِنٍ، وَ فَرَّدَتُهُ تَفریدَ مُؤمِنٍ مُتقِنٍ، وَ وَحَّدَتُهُ تَوحیدَ عَبدٍ مُذعِنٍ لَیسَ لَهُ شَریکٌ فی مُلکِهِ، وَ لَم یَکُن لَهُ وَلیٌّ فی صُنعِهِ، جَلَّ عَن مُشیرٍ وَ وَزیرٍ، وَ تَنَزَّهَ عَن مِثلٍ وَ نَظیرٍ، عَلِمَ فَسَتَرَ، وَ بَطَنَ فَخَبَرَ، وَ مَلَکَ، فَقَهَرَ، وَعُصیَ فَغَفَرَ، وَ عُبِدَ فَشَکَرَ، وَ حَکَمَ فَعَدَلَ، وَ تَکَرَّمَ وَ تَفَضَّلَ، لَم یَزَل وَ لَم یَزولَ، وَ لیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ، وَهُوَ قَبلَ کُلِّ شَیءٍ وَ بَعدَ کُلِّ شَیءٍ، رَبٌّ مُتَفَرِّدٌ بِعِزَّتِهِ، مَتَمَلِّکٌ بِقُوَّتِهِ، مُتَقَدِّسٌ بِعُلُوِّهِ، مُتَکَبِّرٌ بِسُمُوِّهِ لَیسَ یُدرِکُهُ بَصَرٌ، وَ لَم یُحِط بِهِ نَظَرٌ، قَویٌ، مَنیعٌ، بَصیرٌ، سَمیعٌ، علیٌّ، حَکیمٌ، رَئوفٌ، رَحیمٌ، عَزیزٌ، عَلیمٌ، عَجَزَ فی وَصفِهِ مَن یَصِفُهُ، وَ ضَلَّ فی نَعتِهِ مَن یَعرِفُهُ، قَرُبَ فَبَعُدَ، وَ بَعُدَ فَقَرُبَ، یُجیبُ دَعوَةَ مَن یَدعوهُ، وَ یَرزُقُ عَبدَهُ وَ یَحبوهُ، ذو لُطفٍ خَفیٍّ، وَ بَطشٍ قَویٍّ، وَ رَحمَةٍ موسِعَةٍ، وَ عُقوبَةٍ موجِعَةٍ، رَحمَتُهُ جَنَّةٌ عَریضَةٌ مونِقَةٌ، وَ عُقوبَتُهُ حَجیمٌ مؤصَدَةٌ موبِقَةٌ، وَ شَهِدتُ بِبَعثِ مُحَمَّدٍ عَبدِهِ وَ رَسولِهِ صَفیِّهِ وَ حَبیبِهِ وَ خَلیلِهِ، بَعَثَهُ فی خَیرِ عَصرٍ، وَ حینَ فَترَةٍ، وَ کُفرٍ، رَحمَةً لِعَبیدِهِ، وَ مِنَّةً لِمَزیدِهِ، خَتَمَ بِهِ نُبُوَّتَهُ، وَ قَوّی بِهِ حُجَّتَهُ، فَوَعَظَ، وَ نَصَحَ، وَ بَلَّغَ، وَ کَدَحَ، رَؤفٌ بِکُلِّ مُؤمِنٍ، رَحیمٌ، ولیٌّ، سَخیٌّ، ذَکیٌّ، رَضیٌّ، عَلَیهِ رَحمَةٌ، وَ تَسلیمٌ، وَ بَرَکَةٌ، وَ تَعظیمٌ، وَ تَکریمٌ مِن رَبٍّ غَفورٍ رَحیمٍ، قَریبٍ مُجیبٍ، وَصیَّتُکُم مَعشَرَ مَن حَضَرَنی، بِتَقوی رَبِّکُم، وَ ذَکَّرتُکُم بِسُنَّةِ نَبیِّکُم، فَعَلَیکُم بِرَهبَةٍ تُسَکِّنُ قُلوبَکُم، وَ خَشیَةٍ تَذری دُموعَکُم، وَ تَقیَّةٍ تُنجیکُم یَومَ یُذهِلُکُم، وَ تُبلیکُم یَومَ یَفوزُ فیهِ مَن ثَقُلَ وَزنَ حَسَنَتِهِ، وَ خَفَّ وَزنَ سَیِّئَتِهِ، وَ لتَکُن مَسئَلَتُکُم مَسئَلَةَ ذُلٍّ، وَ خُضوعٍ، وَ شُکرٍ، وَ خُشوعٍ، وَ تَوبَةٍ، وَ نَزوعٍ، وَ نَدَمٍ وَ رُجوعٍ، وَ لیَغتَنِم کُلُّ مُغتَنَمٍ مِنکُم، صِحَّتَهُ قَبلَ سُقمِهِ، وَ شَیبَتَهُ قَبلَ هِرَمِهِ، وَ سِعَتَهُ قَبلَ عَدَمِهِ، وَ خَلوَتَهُ قَبلَ شُغلِهِ، وَ حَضَرَهُ قَبلَ سَفَرِهِ، قَبلَ هُوَ یَکبُرُ، وَ یَهرَمُ، وَیَمرَضُ، وَ یَسقَمُ، وَ یُمِلُّهُ طَبیبُهُ، وَ یُعرِضُ عَنهُ جَیِبُهُ، وَ یَتَغَیَّرَ عَقلُهُ، وَ لیَقطِعُ عُمرُهُ، ثُمَّ قیلَ هُوَ مَوَعوکَ، وَ جِسمُهُ مَنهوکٌ، قَد جَدَّ فی نَزعٍ شَدیدٍ، وَ حَضَرَهُ کُلُّ قریبٍ وَ بَعیدٍ، فَشَخَصَ بِبَصَرِهِ، وَ طَمَحَ بِنَظَرِهِ، وَ رَشَحَ جَبینُهُ، وَ سَکَنَ حَنینُهُ، وَ جُذِبَت نَفسُهُ، وَ نُکِبَت عِرسُهُ، وَ حُفِرَ رَمسُهُ، وَ یُتِمَّ مِنهُ وُلدُهُ، وَ تَفَرَقَ عَنهُ عَدَدُهُ، وَ قُسِّمَ جَمعُهُ، وَ ذَهَبَ بَصَرُهُ وَ سَمعُهُ، وَ کُفِّنَ، وَ مُدِّدَ، وَ وُجِّهَ، وَ جُرِّدَ، وَ غُسِّلَ، وَ عُرِیَ، وَ نُشِفَ، وَ سُجِیَ، وَ بُسِطَ لَهُ، وَ نُشِرَ عَلَیهِ کَفَنُهُ، وَ شُدَّ مِنهُ ذَقَنُهُ، وَ قُمِّصَ، وَ عُمِّمَ، وَ لُفَّ، وَ وُدِعَّ، وَ سُلِّمَ، وَ حُمَلِ فَوقَ سَریرٍ، وَ صُلِّیَ عَلَیهِ بِتَکبیرٍ، وَ نُقِلَ مِن دورٍ مُزَخرَفَةٍ، وَ قُصورٍ مُشَیَّدَةٍ، وَ حَجُرٍ مُنَضَّدَةٍ، فَجُعِلَ فی ضَریحٍ مَلحودَةٍ، ضَیِّقٍ مَرصوصٍ بِلبنٍ، مَنضودٍ، مُسَقَّفٍ بِجُلمودٍ، وَ هیلَ عَلیهِ حَفَرُهُ، وَ حُثِیَ عَلیهِ مَدَرُهُ، فَتَحَقَّقَ حَذَرُهُ، وَ نُسِیَ خَبَرُهُ وَ رَجَعَ عَنهُ وَلیُّهُ، وَ نَدیمُهُ، وَ نَسیبُهُ، وَ حَمیمُهُ، وَ تَبَدَّلَ بِهِ قرینُهُ، وَ حَبیبُهُ، وَ صَفیُّهُ، وَ نَدیمُهُ فَهُوَ حَشوُ قَبرٍ، وَ رَهینُ قَفرٍ، یَسعی فی جِسمِهِ دودُ قَبرِهِ وَ یَسیلُ صَدیدُهُ مِن مِنخَرِهِ، یُسحَقُ ثَوبُهُ وَ لَحمُهُ، وَ یُنشَفُ دَمُهُ، وَ یُدَقُّ عَظمُهُ، حَتّی یَومَ حَشرِهِ، فَیُنشَرُ مِن قَبرِهِ، وَ یُنفَخُ فِی الصّورِ، وَ یُدعی لِحَشرٍ وَ نُشورٍ، فَثَمَّ بُعثِرَت قُبورٌ، وَ حُصِّلَت صُدورٌ، وَ جیء بِکُلِّ نَبیٍّ، وَ صِدّیقٍ، وَ شَهیدٍ، وَ مِنطیقٍ، وَ تَوَلّی لِفَصلِ حُکمِهِ رَبٌّ قدیرٌ، بِعَبیدِهِ خَبیرٌ وَ بَصیرٌ، فَکَم مِن زَفرَةٍ تُضنیهِ، وَ حَسرَةٍ تُنضیهِ، فی مَوقِفٍ مَهولٍ عَظیمٍ، وَ مَشهَدٍ جَلیلٍ جَسیمٍ، بَینَ یَدَی مَلِکٍ کَریمٍ، بِکُلِّ صَغیرَةٍ وَ کَبیرَةٍ عَلیمٍٍ، حینَئِذٍ یُلجِمُهُ عَرَقُهُ، وَ یَحفِزُهُ قَلَقُهُ، عَبرَتُهُ غَیرُ مَرحومَةٍ، وَ صَرخَتُهُ غَیرُ مَسموعَةٍ، وَ حُجَّتُهُ غَیرُ مَقبولَةٍ، وَ تَؤلُ صَحیفَتُهُ، وَ تُبَیَّنُ جَریرَتُهُ، وَ نَطَقَ کُلُّ عُضوٍ مِنهُ بِسوءِ عَمَلِهِ وَ شَهِدَ عَینُهُ بِنَظَرِهِ وَ یَدُهُ بِبَطشِهِ وَ رِجلُهُ بِخَطوِهِ وَ جِلدُهُ بِمَسِّهِ وَ فَرجُهُ بِلَمسِهِ وَ یُهَدِّدَهُ مُنکَرٌ وَ نَکیرٌ وَ کَشَفَ عَنهُ بَصیرٌ فَسُلسِلَ جیدُهُ وَ غُلَّت یَدُهُ وَ سیقَ یُسحَبُ وَحدَهُ فَوَرَدَ جَهَنَّمَ بِکَربٍ شَدیدٍ وَ ظَلَّ یُعَذَّبُ فی جَحیمٍ وَ یُسقی شَربَةٌ مِن حَمیمٍ تَشوی وَجهَهُ وَ تَسلخُ جَلدَهُ یَضرِبُهُ زَبینَتُهُ بِمَقمَعٍ مِن حدیدٍ یَعودُ جِلدُهُ بَعدَ نَضجِهِ بِجلدٍ جدیدٍ یَستَغیثُ فَیُعرِضُ عَنهُ خَزَنَةُ جَهَنَّمُ وَ یَستَصرخُ فَیَلبَثُ حُقبَهُ بِنَدَمٍ نَعوذُ بِرَبٍّ قَدیرٍ مِن شَرِّ کُلِّ مَصیرٍ وَ نَسئَلُهُ عَفوَ مَن رَضیَ عَنهُ وَ مَغفِرَةَ مَن قَبِلَ مِنهُ فَهُوَ وَلیُّ مَسئَلَتی وَ مُنحُجِ طَلِبَتی فَمَن زُحزِحَ عَن تَعذیبِ رَبِّهِ سَکَنَ فی جَنَّتِهِ بِقُربِهِ وَ خُلِّدَ فی قُصورِ مُشَیَّدةٍ وَ مُکِّنَ مِن حورٍ عینٍ وَ حَفَدَةٍ وَ طیفَ عَلَیهِ بِکُئوسٍ وَ سَکَنَ حَظیرَةَ فِردَوسٍ، وَ تَقَلَّبَ فی نَعیمٍ، وَ سُقِیَ مِن تَسنیمٍ وَ شَرِبَ مِن عَینٍ سَلسَبیلٍ، مَمزوجَةٍ بِزَنجَبیلٍ مَختومَةً بِمِسکٍ عَبیرٍ مُستَدیمٍ لِلحُبورٍ مُستَشعِرٍ لِلسّرورِ یَشرَبُ مِن خُمورٍ فی رَوضٍ مُشرِقٍ مُغدِقٍ لَیسَ یَصدَعُ مَن شَرِبَهُ وَ لَیسَ یَنزیفُ هذِهِ مَنزِلَةُ مَن خَشِیَ رَبَّهُ وَ حَذَّر نَفسَهُ وَ تِلکَ عُقوبَةُ مَن عَصی مُنشِئَهُ وَ سَوَّلَت لَهُ نَفسُهُ مَعصیَةَ مُبدیهِ ذلِکَ قَولٌ فَصلٌ وَ حُکمٌ عَدلٌ خَیرُ قَصَصٍ قَصَّ وَ وَعظٍ بِهِ نَصَّ تَنزیلٌ مِن حَکیمٍ حَمیدٍ نَزَلَ بِهِ روحُ قُدُسٍ مُبینٍ عَلی نَبیٍّ مُهتَدٍ مَکینٍ صَلَّت عَلَیهِ رُسُلٌ سَفَرَةٌ مُکَرَّمونَ بَرَرَةٌ عُذتُ بِرَبٍ رَحیمٍ مِن شَرِّ کُلِّ رَجیمٍ فَلیَتَضَرَّع مُتَضَرِّعُکُم وَ لیَبتَهِل مُبتَهِلُکُم فَنَستَغفِرُ رَبَّ کُلِّ مَربوبِ لی وَ لَکُم.

    ستایش می کنم کسی را که منّتش عظیم است و نعمتش فراوان؛ و رحمتش (بر غضبش) پیشی گرفته است. سخن (و حکم) اوتمامیّت یافته (و قطعی است)؛ خواست او نافذ و برهانش رسا و حکمش بر عدالت است.

    ستایش می کنم، به سان سپاس آن که معترف به ربوبیّتش و پر خضوع دربندگی اوست. و از گناه خویش (بریده و) کنده شده و به توحید او اقرار می نماید. و از وعید (و بیم) عذابش (به خود او) پناه می برد. و از درگاه پروردگارش امیدوار آمرزشی است که او را نجات بخشد، در روزی که (انسان را به گرفتاری خویش مشغول و) از بستگان و فرزندانش غافل می سازد.

    از او یاری و هدایت می جوییم و به او ایمان داریم و بر او توکّل می کنیم. از ضمیری با اخلاص و یقین، برای او (به توحید) گواهی می دهم و او را به یکتایی می شناسم. یکتا شناسی فردی مؤمن و استوار (در یقین). و او را یگانه می شمارم، یگانه دانستن بنده ای خاضع. نه در پادشاهی خود شریکی دارد و نه درآفرینشش یاوری. برتر از آن است که مشاور و وزیری داشته باشد و منزّه است از داشتن همانند و نظیری. (بر کردارها) آگاهی یافت و پوشیده داشت. و از نهان امور مطّلع گردید و بدان آگاه است و اقتدار و چیرگی دارد.

    نافرمانی گشت و آمرزید، طاعت و بندگی اش نمودند و او شکرگزاری نمود. فرمان روایی کرد و عدالت گسترد؛ و برتر از شائبه ی هر نقص و عیبی است و (آنچه شایسته ی هر چیزی بود، به او) عطا فرمود. همیشه بوده و هست و هیچ گاه زوال نمی یابد. و چیزی همانندش نیست. و او پیش از هر چیزی است و پس از هر چیزی. پروردگاری است که به عزّتش یگانه و به قدرت خویش پادشاه (و مقتدر). و به برتری شأنش پاک (و منزّه) است. و به علوّ مقامش (به حق) خود را بزرگ می شمارد. دیده ای او را نمی بیند و نگرشی (در معرفت) بر او احاطه پیدا نمی کند.

    قوی و مقتدر و بینا و شنوا و برتر و حکیم و رؤوف و مهربان و عزّتمند و داناست. هر آن که به توصیف او برآید، در وصفش حیران ماند. (به آفریدگان) نزدیک است و (در رفعت مقام، از آنان) دور است. (به علوّ شأنش از آنان) دور است و (به آنان) نزدیک است، و دعای کسی را که او را بخواند، اجابت می کند. و به بنده اش روزی می دهد و بدو عطا می فرماید. دارای لطفی است پنهان و قهری قوی و رحمتی گسترده و کیفری دردناک. رحمتش بهشتی پهناور و زیبباست و کیفرش جهنمی در بسته و هلاکت بار.

    و گواهی می دهم به بعثت محمّد صلّی الله علیه و آله، بنده و فرستاده و برگزیده و حبیب و خلیلش که او را –در بهترین (و ضروری ترین) برهه و در دوران گسیختگی (وحی) و کفر- به عنوان رحمتی برای بندگان خود و نعمتی برجسته از نعمتهای فراوان خویش مبعوث فرمود. خداوند کار (برانگیختن پیامبران به) پیامبری (از جانب) خود را به وسیله او به پایان رسانید و برهان خویش را با وی قوّت بخشید و آن بزرگوار نیز موعظه فرمود و خیرخواهی نمود و به سختی کوشید، نسبت به هر مؤمنی رؤوف و مهربان بود. سروری بخشنده و پاک گهر و راضی (به قضا و حکم حق) بود. رحمت و سلام و برکت و تعظیم و تکریمی (ویژه و فراوان) از سوی پروردگاری آمرزنده و مهربان و نزدیک و اجابت کننده، بر او باد.

    ای گروهی که نزدم حاضرید؛ شما را به تقوای پروردگارتان سفارش می کنم و به شیوه پیامبرتان یادآوری می نمایم. پس بر شما باد به ترسی که در دلهایتان جای گیرد و هراسی که اشکتان را جاری کند و تقوایی که نجاتتان بخشد، در روزی که هر که وزن نیکی اش سنگین و وزن کار بدش سبک باشد، رستگار شود. درخواست شما (از پروردگارتان) درخواستی توأم با ذلّت و افتادگی و شکرگزاری و فروتنی و توبه و کنده شدن (از گناه) و پشیمانی و بازگشت (به طاعت) باشد.

    هر کدامتان که غنیمت شمار (فرصت) است، عافیتش را پیش از بیماری و پیری اش را پیش از تهی دستی و فراغتش را پیش از (گرفتاری و) مشغولیت و زمان حضورش را پیش از کوچ، غنیمت بشمارد. پیش از آن که پیر شود و گرفتار بیماری و ناخوشی گردد و (به حالی افتد که) طبیبش از او ملول شود و (نزدیکترین) دوستش نیز از او روی گرداند و عقلش تباه گردد و رشته عمرش بگسلد. آن گاه گفته شود که فلانی به سختی بیمار است و تنش به شدّت نحیف شده و در بستر احتضاری سخت افتاده است. و هر خویش و بیگانه ای (به عیادت و وداع) به بالینش آمده است. پس دیده اش را با خیرگی به بالا افکنده، نگاهش را بدان سو دوخته، پیشانی اش عرق کرده، ناله های دردآلودش آرام شده و جانش گرفته شد.

    (در چنین حالی می بینی که) تیره بختی به همسرش روی آورده، گورش را کندند و فرزندانش بی سرپرست ماندند و نفراتش از دور او پراکنده شدند و آنچه جمع آوری کرده بود، تقسیم شده و بینایی و شنوایی اش از بین رفته است. (هم اکنون می بینی) رویش پوشانده، دست و پایش کشیده، رو به قبله اش کشیده اند و برهنه اش نموده، غسلش داده اند؛ (از هر جامه و پیرایه ای) عاری اش داشته، خشکش نموده اند و پارچه ای بر او افکنده و بر او کشیده اند و آماده اش نموده، (قطعه دیگر) کفنش را نیز بر او افکنده اند، (به گونه ای که) از آن کفن چانه اش را بسته، پیراهن وعمامه هم برایش قرار داده، در لفافش پیچیده اند و (نزدیکان) با او وداع نموده، بدرودش گفتند.

    (اینک می نگری) بر تابوتش حمل نمودند و با تکبیر بر او نماز گزارند و از خانه های پر زرق و برق و قصرهای مجلّل، با اتاقهای منظّم و پی در پی، منتقل شده است. در گوری که برایش کنده اند، گذاشته شد. گوری که تنگ است و با خشتهای محکم چیده شده و سقفش با تخته سنگهایی پوشیده شده است و خاک قبرش را بر او ریخته، کلوخ بر او پاشیدند. پس آنچه که از آن هراسان بود، واقع شد و خبرش به فراموشی سپرده شد و (کسانی که) یار و همنشین و خویشاوند و دوست (او بودند)، از وی برگشتند و تنهایش گذاشتند و همدم و رفیق و یار و ندیمش، کسانی دیگر به جای او برگزیدند.

    (اکنون) درون قبری قرار گرفته و به مکان تنها و خلوتی سپرده شده. کرمهای قبر در بدنش می دوند و خون و چرک از بینی اش روان است و جامه و بدنش فرسوده می شوند، خونش می خشکد و استخوانش فرسوده می شود. (و بدین گونه است) تا روز حشر او؛ که از قبرش برانگیخته شود و در صور دمیده شود و برای حشر و نشر فرایش خوانند. پس آنجاست که قبور، زیر و رو می گردند و آنچه در سینه هاست، بیرون کشیده (و هویدا) می شوند و هر پیامبر و صدیق و شهید سخنوری (که مجاز به تکلّم است)، آورده می شوند.

    داوری قاطع آن روز را پروردگاری به عهده دارد که مقتدر بر بندگانش وآگاه و بینا (به حالشان) است. پس بسا ناله هایی که او را رنجور و زمین گیر و حسرتی که فرسوده و نحیفش می گرداند. در جایگاهی هولناک و عظیم و مجتمعی بزرگ و وسیع، در مقابل پادشاهی بزرگوار که به هر کار کوچک و بزرگی داناست. در آن هنگام عرقش تا به دهان می رسد و اضطراب و ناراحتی اش، آرامش او را می رباید. اشکش مایه ترحّم بر وی نمی شود و ناله اش شنیده (و بدان توجّه) نمی گردد. و دلیل (و عذر) او پذیرفته نخواهد بود. نامه عملش به سویش باز می گردد (و به وی سپرده می شود) و بدی کردارش (بر او و دیگران) بیان می شود.

    هر عضوی از او به بدی کارش گواهی می دهد. چشمش به نگاه او (به حرام) و دستش به سخت گیری (نامورد) او و پایش به گام برداشتن (به سوی حرام)، پوستش به لمس (نامشروع) و شرمگاهش به تماس (به حرام) گواهی می دهند. فرشتگان نکیر و منکر او را (به عذاب وحشتناک) تهدید می کنند و (خداوند) بینا از کارش پرده بر می دارد. پس زنجیر در گردنش افکنده، دستش با غل بسته می شود و کشان کشان و در تنهایی رانده می شود. و در آتش دوزخ عذاب می گردد. و شربتی از آب داغ به وی نوشانیده می شود که چهره اش پخته و پوستش را می کند.

    فرشته مأمور (عذاب او) به سوی آتش می راندش، او را با گرزی آهنین می زند، (پیوسته) پوستش پس از پخته شدن، به پوستی جدید بر می گردد (و تبدیل می شود). و فریاد استمداد برمی آورد، ولی مأموران جهنم از او روی بر می گردانند. و فریاد سر می دهد و با ندامت دوران طولانی اش را در جهنم می ماند.

    به پروردگار توانا پناه می بریم از شرّ هر سرانجام (نا خجسته ای) و از او عفو می طلبیم به سان عفو کسانی که از آنان راضی گردید و آمرزش می جوییم همانند کسانی که (ایمان و طاعتشان را) از آنان پذیرفت. زیرا تنها اوست که کفیل خواهش و تقاضای من است.

    پس هر که از عذاب پروردگارش دور گردانده شود، به قرب حضرتش در بهشت سکنا گزیند و در قصرهایی مزیّن جاودانه ماند و از حوریان زیبا و سیه چشم و خادمان (بهشتی) بهره مند می گردد. و جامهایی (مملو از خوراکی و نوشیدنی) پیرامونش می گردانند و در جایگاه منیع و ممتاز بهشت مسکن یابد و در نعمتهای سرشار به سر برد و از تسنیم (و از نوشیدنی های بهشت) بدو نوشانیده می شود و از چشمه، سلسبیل آمیخته به زنجبیل، می نوشد که با مشک و عبیری سربسته شده که پیوسته نشاط آفرین و سرور انگیز است. از نوشیدنی هایی (پاکیزه) در باغی روشن، (با درختانی) پربار می نوشد که هر کس از آن بنوشد، نه دچار سردرد می شود و نه مست و مدهوش می گردد. ا

    این جایگاه کسی است که از پروردگارش بترسد و از نفس خویش بر حذر باشد و آن (نیز) کیفر کسی است که معصیت پروردگارش نماید و نفس (شیطانی) او، نافرمانی آفریدگارش را برایش تزیین نماید.

    این کلامی است قاطع و انکارناپذیر و حکمی بر پایه عدل. بهترین سخنی است که (از خدا و رسول) برگرفته شده و برترین پندی است که (درقرآن) بدان تصریح شده است. از سوی پروردگار ستوده نازل شده است و روح القدس (برتر از تمامی فرشتگان و دارای پاکی) ممتاز، آن را بر پیامبری هدایت یافته و بلند منزلت فرود آورده است. درود فرستادگان بزرگوار و گرامی داشتگان شایسته (الهی) بر او باد. پناه می برم به پروردگار مهربان از شرّ هر (شیطان) رانده شده. پس باید هریک از شما (به درگاه خداوند) تذلّل نماید و (به آستانش) دعا و زاری کند تا از پروردگار هر آفریده ای، آمرزش بطلبیم برای خودم و شما.



    shotokanpoloto
    »» comments ()
    »» محاسبه قد و وزن نرمال »» date:86/7/11 «» 3:30 ع

    به لینک زیر بروید تا هم قد و وزن نرمال خود را ببینید و هم رژیم غذایی مناسبی دریافت کنید.

    http://asp.irteb.com/diet/yourinfo.aspx



    shotokanpoloto
    »» comments ()
    <      1   2   3   4   5   >>   >

    »» Posts Title
    گوشی موبایل Apple iPhone
    [عناوین آرشیوشده]
    دانشمند آن است که اندازه خود را بشناسد و در نادانی آدمی همین بس که اندازه خود را نشناسد [امام علی علیه السلام] برای عضو شدن در خبرنامه ابتدا نام و سپس ایمیل خود را وارد کنید.





    Powered by WebGozar

    Google Page Rank